جنّت نشانی از حرم توست یا حسن
فردوس سائل کرم توست یا حسن
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس
نشسته سایهای از آفتاب بر رویش
به روی شانهٔ طوفان رهاست گیسویش
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
از غربتت اگرچه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی