پس از چندین و چندین سال آمد پیکرش تازه
نگاهش از طراوت خیستر، بال و پرش تازه
بد نیست که از سکوت تنپوش کنی
غوغای زمانه را فراموش کنی
بر سر درِ آسمانیِ این خانه
دیدم مَلَکی نشسته چون پروانه
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
هر گاه که یاس خانه را میبویم
از شعر نشان مرقدت میجویم
تا گل به نسیم راه در میآید
از خاک بوی گیاه در میآید