خوشوقت کسی که جز وفا کارش نیست
پابندِ ستم، جانِ سبکبارش نیست
میوزد در کربلا عطر حضور از قتلگاه
میکند انگار خورشیدی ظهور از قتلگاه
فردا که بر فراز نِی افتد گذارمان
حیرتفزای طور شود جلوهزارمان
فرمود حسین: جلوۀ لم یزلی
سالار شهیدِ شاهدان ازلی
در عشق، رواست جاننثاری کردن
حق را باید، همیشه یاری کردن
ای نیّت تو رو به خدای آوردن
برخیز! به قصد رونمای آوردن
دلی که الفت دیرینه با بلا دارد
همیشه دست در آغوشِ اِبتلا دارد
ای موجِ صفا، روانۀ ساحل تو
ای مهر و وفا، سرشتِ آب و گل تو