مهمون از راه اومده شهر شده آماده
بازم امشب تو حرم غلغله و فریاده
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
تا از دل ابر تیره بیرون نشوید
چون ماه چراغ راه گردون نشوید
بازآ که غم زمانه از دل برود
خواب از سر روزگار غافل برود
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
هرچند ز غربتت گزند آمده بود
زخمت به روانِ دردمند آمده بود