کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو
شب، خوشهچینِ خلوت تو با خدای تو
ای پر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
ای ریخته نسیم تو گلهای یاد را
سرمست کرده نفحهٔ یاد تو باد را