همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر