ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
مردم که شهامت تو را میدیدند
خورشید رشادت تو را میدیدند
محکوم شد زمین به پیمبر نداشتن
مجبور شد به سورۀ کوثر نداشتن
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام