آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
خورشید، گرمِ دلبری از روی نیزهها
لبخند میزند سَری از روی نیزهها
محکوم شد زمین به پیمبر نداشتن
مجبور شد به سورۀ کوثر نداشتن
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است