گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادۀ سهشنبه شب قم شروع شد
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچکس دلاور نیست
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست