فرصت نمیشود که من از خود سفر کنم
از این من همیشگی خود گذر کنم
دیر سالیست هر چه میخواهم
از تو یک واژه درخورت گویم
غمگین زمین، گرفته زمان، تیرهگون هواست
امروز روز گریه و امشب شب عزاست
چگونه میشود از خود برید؟ آدمها!
میان آینه خود را ندید، آدمها!