ای قوم به حج آمده در خویش نپایید
از خود بهدرآیید که مهمان خدایید
دل را به نور عشق صفا میدهد نماز
جان را به ياد دوست جلا میدهد نماز
کویر خشک حجاز است و سرزمین مناست
مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست
بهار آمد بهار من نیامد
گل آمد گلعذار من نیامد
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی