آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست