گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
خبر رسید که در بند، جاودان شدهای
ز هر کرانه گذشتی و بیکران شدهای
خاموش ولی غرق ترنّم بودی
در خلسۀ عاشقانهات گُم بودی
مسافری که همیشه سر سفر دارد
برای همسفران حکم یک پدر دارد
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
دلم تنهاست، ماتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند