میگوید از شکستن سرو تناورش
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...
گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
قدم در دفاع از حرم برندارد
سپاھی که تیغ دودَم برندارد
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
زنی شبیه خودش عاشق، زنی شبیه خودش مادر
سپرده بر صف آیینه دوباره آینهای دیگر
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی