همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود