این لحظهها قیامت عظمای چیستند؟
چون آیههای واقعه هستند و نیستند؟
رفتهست آن حماسۀ خونین ز یادها
دارد زیاد میشود ابنزیادها
تق تق...کلون در...کسی از راه میرسد
از کوچههای خسته و گمراه میرسد
خاک، لبتشنۀ باران فراگیر دعایت
پلک بر هم نزند باد صبا جز به هوایت
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بیتو غروب میشود این روزها هنوز
چون جبرئیل، حکم خدای مبین گرفت
در زیر پر بساط زمان و زمین گرفت