گفته بودی که به دنیا ندهم خاک وطن را
بردهام تا بسپارم به دم تیر بدن را
تا برویم ریشهای چون تاک میخواهم که هست
نور میخواهم که هستی خاک میخواهم که هست
این آفتاب مشرقی بیکسوف را
ای ماه! سجده آر و بسوزان خسوف را
خواست لختی شکسته بنویسد
به خودش گفت با چه ترکیبی