ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
تا برویم ریشهای چون تاک میخواهم که هست
نور میخواهم که هستی خاک میخواهم که هست
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
خواست لختی شکسته بنویسد
به خودش گفت با چه ترکیبی