امروز که انتهای دنیای من است
آغاز تمام آرزوهای من است
با بال و پری پر از کبوتر برگشت
هم بالِ پرندههای دیگر برگشت
یک دختر و آرزوی لبخند که نیست
یک مرد پر از کوه دماوند که نیست
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود