ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام