ای کاش فراغتی فراهم میشد
از وسعت دردهای تو کم میشد
در وسعت شب سپیدهای آه کشید
خورشید به خون تپیدهای آه کشید
ای عشق! کاری کن که درماندند درمانها
برگرد و برگردان حقیقت را به ایمانها
بیا به خانه که امّید با تو برگردد
هزار مرتبه خورشید با تو برگردد
صبحی گره از زمانه وا خواهد شد
راز شب تار، برملا خواهد شد