ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
غریبه! آی جانم را ندیدی؟
مه هفت آسمانم را ندیدی؟
گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
بیا به خانه که امّید با تو برگردد
هزار مرتبه خورشید با تو برگردد
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده