تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
خبر این بود که یک سرو رشید آوردند
استخوانهای تو را در شب عید آوردند