کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
بیا باران شو و جاری شو و بردار سدها را
به پیکارِ «نخواهد شد» بیاور «میشود»ها را
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
گفته بودی که به دنیا ندهم خاک وطن را
بردهام تا بسپارم به دم تیر بدن را
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را