گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
گفته بودی که به دنیا ندهم خاک وطن را
بردهام تا بسپارم به دم تیر بدن را
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده