لحظهاى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى
از منيّتها جدا شو تا منا پيدا كنى
اگر خواهی ای دل ببینی خدا را
نظر کن تو آیینۀ حقنما را
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است