پیشانیات
از میان دیوار میدرخشد
اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
به گونۀ ماه
نامت زبانزد آسمانها بود
از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادۀ سهشنبه شب قم شروع شد