خاکیان را از فلک، امید آسایش خطاست
آسمان با این جلالت، گوی چوگان قضاست
چون آسمان کند کمر کینه استوار
کشتی نوح بشکند از موجۀ بحار
وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار