او آفتاب روشن و صادق بود
گِردش پر از ستارۀ عاشق بود
پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
قدم در دفاع از حرم برندارد
سپاھی که تیغ دودَم برندارد
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
تا به کی از سخن عشق گریزان باشم؟
از تو ننویسم و هربار پشیمان باشم؟