کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
لحظهاى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى
از منيّتها جدا شو تا منا پيدا كنى
اگر خواهی ای دل ببینی خدا را
نظر کن تو آیینۀ حقنما را
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست