عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست