سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
غریبه! آی جانم را ندیدی؟
مه هفت آسمانم را ندیدی؟
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
دستی كه طرح چشم تو را مست میكشید
صد آسمان ستاره از آن دست میكشید
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست