تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
پیشانیات
از میان دیوار میدرخشد
آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
به گونۀ ماه
نامت زبانزد آسمانها بود
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها