زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
قرآن که کلام وحده الا هوست
آرامش جان، شفای دلها، در اوست
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است
دشمن که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو میپنداشت
هر چند قدش خمیده، امّا برپاست
چندیست نیارمیده، امّا برپاست