بر سر درِ آسمانیِ این خانه
دیدم مَلَکی نشسته چون پروانه
ای یکهسوار شرف، ای مردتر از مرد!
بالایی من! روح تو در خاک چه میکرد؟
هر گاه که یاس خانه را میبویم
از شعر نشان مرقدت میجویم
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را
تا گل به نسیم راه در میآید
از خاک بوی گیاه در میآید