صبح بیتو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد
بیتو حتّی مهربانی حالتی از کینه دارد
به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت
جهان جزیرۀ سبزی در اختیار نداشت
چشمههای خروشان تو را میشناسند
موجهای پریشان تو را میشناسند
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود