سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو
شب، خوشهچینِ خلوت تو با خدای تو
ای پر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
ای ریخته نسیم تو گلهای یاد را
سرمست کرده نفحهٔ یاد تو باد را