ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو
شب، خوشهچینِ خلوت تو با خدای تو
ای پر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
ای ریخته نسیم تو گلهای یاد را
سرمست کرده نفحهٔ یاد تو باد را
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام