چون کوفه که چهرهای پر از غم دارد
این سینه، دلی شکسته را کم دارد
یک کوه رشید دادهام ای مردم!
یک باغ امید دادهام ای مردم!
خوش باد دوباره یادی از جنگ شدهست
دریاچۀ خاطرات خونرنگ شدهست
ای رسول خدای را همدم!
در حریم رسالتش مَحرم
ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
آزادگی ز منّت احسان رمیدن است
قطع امید، دست طلب را بریدن است
ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو
پیری رسید و مستی طبع جوان گذشت
ضعف تن از تحمّل رطل گران گذشت
چون آينه، چشم خود گشودن بد نيست
گرد از دل بيچاره زدودن بد نيست