شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
رساندهام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلایق را
همّت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم
بال و پر سوی سعادت چو هما بگشاییم
در ساحل جود خدا باران گرفته
باران نور و رحمت و احسان گرفته
سیلاب میشویم و به دریا نمیرسیم
پرواز میکنیم و به بالا نمیرسیم