گر بر سر نفس خود امیری، مردی
ور بر دگری نکته نگیری، مردی
دل گفت مرا علم لَدُنّی هوس است
تعلیمم کن اگر تو را دسترس است
تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
دست من یک لحظه هم از مرقدت کوتاه نیست
هرکسی راهش بیفتد سمت تو گمراه نیست
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟