ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام