وقت وداع فصل بهاران بگو حسین
در لحظههای بارش باران بگو حسین
شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی
به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
تو همچون غنچههای چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی