ای به چشمت آسمان مهر، تا جان داشتی
ابرهای رحمتت را نذر جانان داشتی
ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
غریبه! آی جانم را ندیدی؟
مه هفت آسمانم را ندیدی؟
باز در پردۀ عشاق صلایی دیگر
میرسد از طرف کربوبلایی دیگر
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست