ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
گر بر سر نفس خود امیری، مردی
ور بر دگری نکته نگیری، مردی
دل گفت مرا علم لَدُنّی هوس است
تعلیمم کن اگر تو را دسترس است
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد