میگوید از شکستن سرو تناورش
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...
وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته
قدم در دفاع از حرم برندارد
سپاھی که تیغ دودَم برندارد
زنی شبیه خودش عاشق، زنی شبیه خودش مادر
سپرده بر صف آیینه دوباره آینهای دیگر
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی