میگوید از شکستن سرو تناورش
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
زنی شبیه خودش عاشق، زنی شبیه خودش مادر
سپرده بر صف آیینه دوباره آینهای دیگر
کویر خشک حجاز است و سرزمین مناست
مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی