ای آینهدار پنج معصوم!
در بحر عفاف، دُرّ مکتوم
یکی اینسان، یکی اینگونه باید
که شام و کوفه را رسوا نماید
چه رازی از دل پاکت شنیدند؟
درون روح بیتابت چه دیدند؟
گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
زهی آن عبد خدایی که خداییست جلالش
صلوات از طرف خالق سرمد به جمالش
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده