وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته
باز هم آدینه شد، ماندهام در انتظار
چشم در راه توام، بیقرارم، بیقرار
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
یکی از همین روزها، ناگهان
تو میآیی از نور، از آسمان
شبی که نور زلال تو در جهان گم شد
سپیده، جامه سیه کرد و ناگهان گُم شد
بعد از آن واقعهٔ سرخ، بلا سهم تو شد
پیکر سوختهٔ کربوبلا سهم تو شد