آن روز هرچند آخرین روز جهان باشد
باید شروع فصل خوب داستان باشد
اگرچه زود؛ میآید، اگرچه دیر؛ میآید
سوار سبزپوش ما به هر تقدیر میآید
ای جذبهٔ ذیالحجه و شور رمضانم
در شادی شعبان تو غرق است جهانم
نَمی از چشمهای توست چشمه، رود، دریا هم
کمی از ردّ پای توست جنگل، کوه، صحرا هم
به شیوۀ غزل اما سپید میآید
صدای جوشش شعری جدید میآید
دنیای با حضور تو دنیای دیگریست
روز طلوع سبز تو فردای دیگریست